عریضههای خورشید خانم، دختر آقا رضا، از بارفروش به مخبرالسلطنه، وزیر عدلیه، در تهران، و شرح این که بعد از فوت پدر و مادرش، زمانی که سه سال داشته، عمویش، عباسقلی خان، او را به خاطر ارث پدریاش، که بیش از پنجاه هزار تومان از قبیل املاک و اموال و نقدینه بوده، نزد خود آورده و تا ده سال از او نگهداری کرده و بعد او را به عقد نوه پسری خود، پسر اعتماد دیوان، درآورده است. خورشید خانم که از ترس راضی به این ازدواج شده و چندین سال شب و روز گریه میکرده است. اعتماد دیوان از بابت ارث پدر خورشید خانم تا حال چیزی به او پرداخت نکرده است به این بهانه که او همسر پسرش است. خورشید خانم قصد دارد طلاق بگیرد و...
Copyright © 2012-14 President and Fellows of Harvard College. All rights reserved.